مدح و ولادت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام
وقـتی که آمدی همه عـالـم صفا گرفت کعـبه به وجد آمد و زمـزم صفا گرفت زیباترین سرود دو عالم عـلی علیست از این سرود ناب، دو عالم صفا گرفت در بارشی ز رحمت حق، گلشن جهان با صد هزار قـطرۀ شـبـنم صفـا گرفت بـا دیـدن وجــود تـو در عــالـم وجــود ارواح انـبـیـاء مـعـظـم، صـفـا گـرفـت گل از گل رسول مکرم شکـفـت و باز جانـش ز دیـدن تو دمـادم صفـا گـرفت پـیـچـیـد تا که عـطـر ولایت بـهـار شد بـا تـو بـهـار رحــمـت پــرودگــار شـد ای حـجـت خـدای تـوانـا، خـوش آمدی ای باخبر ز عـلّم الاسـما، خـوش آمدی از عرش تا به فرش، پل نـور بـستهای خـورشـیـد آسـمـانی دنـیـا، خوش آمدی دیوار کعبه لب به سخن باز کرد و گفت ای کـعـبۀ حـقـیـقی دلها، خـوش آمدی وقتی تو را رسول، چو جان در بغل گرفت فرمود ای علی عالی اعلا، خوش آمدی نیـکـو بـود تـو را، اسـدالله خـوانـدهانـد ای شیرمرد عرصۀ تقـوا، خوش آمدی در پای تو فـلک به قـیـام ایستـاده است جبریل سر به خاک قدومت نهاده است جبریل تا که قـصد طـواف مطاف کرد آمد ز آسمـان و به گِـردت طواف کرد با شـوق دیـدن تو بـر این آسـتـان نـور با جمعی از فرشتگان خدا ائتلاف کرد در خـانهای که محرم او هر کسی نبود مانند تو سه روز چه کس اعتکاف کرد قدر و شرف گرفت حرم از تو و، خدا آن خـانه را حـریم امـید و عـفـاف کرد در زیر ابـر رحـمت یـزدان پـناه یافـت هرکس که بر ولایت تو اعتراف کرد بر پا به اوج بام فلک تا لوای ولایت توست شـرط قـبـولـی عـمـل مـا ولای تـوست علم و یقـین، چکـیـدهای از باورتو بود صبـر و امیـد، واژهای از دفـتر تو بود تفـسـیر محکـمات تو آقا شـنـیدنی است گـنجـیـنۀ مـعـارف دیـن، بـاور تـو بـود حج و زکات، چشمهای از فضل و رحمتت صوم وصلات، جلوهای از مظهر تو بود گلهای نور، از تو دمیده است در بهشت عطـر بهـشـت، از نفـس اطهـر تو بود مصداق بی بـدیل عـدالـت، مرام توست عدل و وفا و صدق، که در جوهر تو بود نوری که هست لامتـنـاهی، تویی علی مـجـمـوعۀ صفـات الـهی، تـویی عـلـی مـا را ولایت تـو سـرافـراز کرده است از خلقـتت، خدا به بشر ناز کرده است هرجا که شـیعـه گرفـتار غـم شده است انوار معـجـزات تو اعجـاز کرده است نام جـمـیـل تو، به روی اهل مـعـرفـت راهی به سوی عفو خدا باز کرده است ما را بخوان به سوی نجف کاین دل غریب بسیار میل و رغـبت پرواز کرده است مُهری بزن به شعر«وفایی» که باز هم فصلی دگر به یـاد تو آغـاز کرده است در روز رسـتـخیـز تـوئی شـافـع هـمـه چـشم امـیـد ما به تو هـست و فـاطـمـه |